برهان وسط و طرف (فلسفه)برهان طرف و وسط علاوه بر اینکه اثبات میکند سلسله علل و معلولات در سلسله فاعلی نمیتوانند بینهایت ادامه داشته باشند، در سلسله علل مادی، صوری و غایی نیز جاری است؛ ازاینرو شیخ الرئیس ابنسینا میگوید: «و هذا البیان یصلح ان یجعل بیانا لتناهی جمیع طبقات اصناف العلل، و ان کان استعمالنا فی العلل الفاعلیه»؛ برهان طرف و وسط صلاحیت آن را دارد که در تبیین همه طبقات و اصناف علل (فاعلی، غایی، مادی و صوری) قرار گیرد، گرچه ما در علل فاعلی به کار بردیم. ۱ - تسلسلتسلسل در علل، یکی از اموری است که در فلسفه برای اثباتِ وجودِ خداوند (واجب الوجود)، به اثباتِ محال بودنِ آن میپردازند. [۱]
"تسلسل".
۲ - اثبات محال بودنِ تسلسلبرای اثباتِ محال بودنِ تسلسل، استدلالهای مختلفی از سوی فیلسوفان ارائه شده است که یکی از مهمترین استدلالها و به تعبیر ملاصدرا، محکمترین استدلال برهانِ «وسط و طرف» میباشد که ابن سینا (قرن چهارم ه.ق) آن را ابداع کرده است. [۳]
الشفاء، الإلهیات، ابوعلی سینا؛ قم، مکتبة آیة الله المرعشی، ۱۴۰۴ ق، ص۳۲۷.
۳ - مدعای برهانپس مدعا این است که تسلسل در علل محال است. تعریفِ فلسفه از تسلسل در علل، چنین است: مجموعهای بینهایت از عللِ متوالی که به ترتیب، هر یکْ معلول عضو بالاتر و علت عضو پایینتر باشند؛ یعنی هر یک، هم علت باشند نسبت به عضوِ پایینترِ مجموعه و هم معلول نسبت به عضو بالاتر مجموعه و به علتی که معلولِ عضوِ پایینتر نیست ختم نمیشود. همچنین یکی از ویژگیهای تسلسلِ اصطلاحی در فلسفه این است که همه اعضای این مجموعه، باید همه با هم موجود باشند. ۴ - اصل برهانبرهانِ وسط و طرف، چنین است: ۴.۱ - اولاگر معلولی مانندِ "ج" فرض کنیم، به دلیلِ معلول بودنْ نیازمندِ علتی مانند "ب" است. حال اگر "ب" نیز خودْ معلول باشد، نیازمندِ علتی بالاتر مثلِ "الف" است. اگر این مجموعهٔ سهتایی از علل و معلولها را در نظر بگیریم، هر یک از اعضای آنها، دارایِ ویژگی خاصی میباشند:"ج" که «طرفِ پایینیِ» مجموعه است، معلول است و علت نیست و تنها با وجودِ "ب" که علتِ آن است، موجود میشود؛ "ب" یعنی عضوِ «وسطِ» مجموعه، هم علت است و هم معلول و هرچند از جهتِ علت بودنش به چیزی نیازمند نیست، اما از جهتِ آن که معلول است، تنها با وجودِ "الف" که علتِ آن است موجود میشود. "الف" که «طرفِ بالاییِ» مجموعه است، علتِ بیواسطهٔ "ب" و علتِ باواسطهٔ "ج" است ولی معلول نیست و لذا بدونِ آن، هیچیک از دو عضوِ دیگر مجموعه، موجود نخواهند بود اما خودش، نیازمندِ هیچ یک از اعضای مجموعه نیست. بدین ترتیب معلوم میشود که ویژگیِ عضوِ وسطِ مجموعه که عبارت است از عضوی که هم معلول است هم علت این است که بدونِ طرفِ بالاییِ مجموعه که علتی است که معلول نیست موجود نمیشود ولذا ویژگیِ وسط بودن، ملازم با نیازمندی به طرفِ بالایی است؛ زیرا در غیرِ این صورت، قانونِ بدیهیِ علیت، نقض خواهد شد. [۴]
قانون علیت میگوید:"هر معلولی، محتاج علت است" که این، گزارهای تحلیلی و بدیهی میباشد؛ "علیت".
۴.۲ - دومحال، چنانچه فرض کنیم که اعضایی مانند "ب"، در مجموعهْ بیش از یکی (خواه تعداد محدود و خواه نامحدود) باشند، چون همه این اعضاء در این ویژگی مشترکاند که علتِ عضوِ پایینتر و معلولِ عضوِ بالاتر هستند، همگی در "وسط" بودن شریک خواهند بود و در نتیجه، بدونِ "طرفِ بالایی" (یعنی علتی که معلول نیست) موجود نمیشوند وگرنه، قانون علیت نقض میشود که امری محال است. فرضِ تحققِ "تسلسل در علل" نیز (که در بالا توضیح داده شد)، همان فرضِ تحققِ "وسط"های بدونِ "طرفِ بالایی" است که روشن شد که امری محال است. ۵ - توضیحاین برهان - که در بالا، در موردِ فرضی مطرح شد که از پایینِ مجموعهٔ بینهایت (یعنی از طرفِ "ج")، به سمتِ بالای آن میرویم، در صورتی که علل مفروض در مجموعه، علل تامه باشند - میتواند در موردِ فرضی نیز مطرح گردد که از سمتِ بالای مجموعهٔ بینهایت (یعنی از سوی "الف") به طرفِ پایینیِ آن میرویم؛ در صورتِ اول (از پایین مجموعه به سمت بالای آن)، مدعا این بود که مجموعهای بینهایت از عللِ متوالی که همگی معلول نیز هستند و به علتِ غیر معلول، ختم نمیشوند محال است؛ اما در صورت دوم (از بالای مجموعه به سمتِ پایین آن)، مدعا این است که مجموعهای بینهایت از معلولهای متوالی که همگی علتِ تامهٔ عضوِ پایینتر نیز هستند و به معلولی که علت نیست، ختم نمیشوند محال است. برهان برای صورتِ دوم چنین است که اگر وسطِ مجموعه ("ب") را در نظر بگیریم، چون علتِ تامه است، براساسِ قانونِ معیت علت و معلول یا ضرورتِ علی و معلولی، باید ضرورتاً معلولِ آن یعنی "ج" نیز موجود باشد وگرنه قانون مزبور، نقض میشود که محال است. پس "وسط" بودن، ملازم با موجود بودنِ "طرفِ پایینی" (یعنی معلولی که علت نیست)، میباشد خواه "وسط"، یکی باشد یا چندتای محدود و یا تعدادی نامحدود. اما فرضِ تحقق تسلسل به سمت پایینِ مجموعه نیز (که توضیح آن گذشت) همان فرضِ تحققِ "وسطِ" بدونِ "طرف پایینی" است که محال میباشد. ۶ - گستره برهان وسط و طرفبرهان وسط و طرف، در هر دو صورتِ آن، تنها در مورد علل حقیقی درست است و علل اعدادی را شامل نمیشود؛ زیرا علت اعدادی در خود وجود معلول مؤثر نیست و نیز موجود بودنِ علت اعدادی، برای ادامهٔ وجود معلول لازم نیست و ممکن است با وجودِ معلولِ علت اعدادی، علت اعدادیِ آن محقق نباشد یا از بین رفته باشد که در این صورت، اعضای مجموعه، همه باهم موجود نخواهند بود که این، غیر از تسلسلِ مورد نظر در برهان وسط و طرف (که اثبات شد که محال است) میباشد. در صورت اول، خواه عللْ ناقصه باشند خواه تامه، برهانْ درست است و در صورت دوم، تنها در فرضِ تامه بودنِ علت، برهان صحیح میباشد؛ زیرا موجود بودنِ همهٔ اعضاء مجموعه با هم که شرطِ اساسیِ تسلسلِ اصطلاحی است در صورتِ دوم (از بالای مجموعه به سمت پایین آن یعنی از سوی علت به سمت معلول)، تنها در فرضی است که علتْ تامه باشد؛ چون اگر علتْ ناقصه باشد، وجود معلولْ همراه با آن، ضروری نیست و لذا تحقق شرط مزبور در چنین فرضی (که علتْ ناقصه است)، یقینی نخواهد بود. ۷ - پانویس
۸ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «برهان وسط و طرف (فلسفه)». |